وبلاگicon
جامعه ی من
جامعه ی من
مشکلات جامعه 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جامعه من و آدرس jameaiman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





بزرگترین مشکل جوانان ایرانی مشخص شد 

بررسی وضعیت بیکاری ۴۳ کشور جهان نشان دهنده میزان موفقیت کشورها در مهار بیکاری است به نحوی که مجموع سیاست‎های اشتغالی در کشور تایلند نرخ بیکاری را تا نیم درصد کاهش داده و شکست سیاست ها در آفریقای جنوبی این نرخ را تا ۲۵.۷ درصد افزایش داده است.

به گزارش مهر، بررسی آخرین وضعیت نرخ بیکاری ۴۳ کشور جهان نشان دهنده فاصله بیکاری ۲۵.۲ درصدی از آفریقای جنوبی تا تایلند است که می تواند ناشی از وضعیت اقتصادی، رکود، تولید، میزان متقاضیان کار و همچنین حجم سرمایه گذاری ها در زمینه ایجاد اشتغال پایدار باشد.

برای ایران نیز آخرین نرخ بیکاری که مربوط به فصل تابستان سال جاری است، عدد ۱۱.۱ درصدی اعلام شد که نسبت به تابستان سال گذشته که ۱۳.۵ درصد بود بنا به گزارش مرکز آمار ایران کاهش یافته است.

البته در کنار گزارشات مرکز آمار ایران که به بررسی وضعیت اشتغال و بیکاری فصلی کشور می پردازد، برخی گزارشات نیز نرخ بیکاری فعلی کشور را ۱۷.۸ درصد نشان می دهد که نسبت به نرخ ۱۱.۱ درصدی مرکز آمار ایران، ۶.۷ درصد اختلاف دارد.

با این وجود نرخ بیکاری کشور که هم اکنون بر مبنای ۱ ساعت کار در هفته بررسی و اعلام می شود، همیشه با حواشی و مسائل مختلفی همراه بوده است. کارشناسان بازار کار کشور معتقدند که نه تنها ۱ ساعت کار در هفته نمی تواند به تامین معیشت افراد بیانجامد، بلکه اساسا این نوع اشتغال به کار با بیکاری برابر است؛ بنابراین آمارها محل چالش و ابهام است.
کشور نرخ بیکاری
ایران ۱۱.۱
ایالات متحده ۹.۱
ژاپن ۴.۷
چین ۶.۱
بریتانیا ۷.۹
کانادا ۷.۲
منطقه یورو ۱۰
اتریش ۳.۷
بلژیک ۷.۵
فرانسه ۹.۹
آلمان ۷
یونان ۱۶.۶
ایتالیا ۸
هلند ۵.۳
اسپانیا ۲۱.۲
جمهوری چک ۸.۲
دانمارک ۴.۱
مجارستان ۱۰.۸
نروژ ۳.۳
لهستان ۱۱.۷
روسیه ۶.۵
سوئد ۶.۹
سوئیس ۳
ترکیه ۹.۴
استرالیا ۵.۳
هنگ کنگ ۳.۴
هندوستان ۱۰.۸
اندونزی ۶.۸
مالزی ۳.۲
پاکستان ۵.۶
سنگاپور ۲.۱
کره جنوبی ۳.۳
تایوان ۴.۴
تایلند ۰.۵
آرژانتین ۷.۳
برزیل ۶
شیلی ۷.۵
کلمبیا ۱۱.۶
مکزیک ۵.۶
ونزوئلا ۸.۴
مصر ۱۱.۸
آفریقای جنوبی ۲۵.۷

به صورت کلی برخی کشورها مانند ژاپن، اتریش، هلند، دانمارک، نروژ، سوئیس، استرالیا، هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور، کره جنوبی، تایوان، تایلند و مکزیک در وضعیت مناسبی از بیکاری به سر می برند.

برخی کشورها نیز مانند اسپانیا، آفریقای جنوبی و یونان دارای نرخ بیکاری بالایی هستند. ایران در رده کشورهای با نرخ بیکاری بالا و اصطلاحا دورقمی قرار دارد اما در وضعیت بحرانی قرار ندارد.

طی سال های گذشته تلاش های محسوسی برای مهار نرخ بیکاری و کمک به متولدین دهه ۶۰ برای ورود به بازار کار شده است. دولت معتقد است در یک دوره چندساله خواهد توانست بیکاری را در کشور به مرز قابل قبولی برساند به نحوی که اشتغال از مشکل اول جوانان خارج شود.

[ چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:مشکلات جوانان,درصد,آمار مشکلات جوانان, ] [ 21:21 ] [ مصطفی بهرامی ]

 مهم‌ترین آسیب پیش روی جوانان چیست؟

چکيده

جواني بهار زندگي هر انسان و دورة جوشش استعدادهاست. جواني سرمايه گران بهايي است که با به کارگيري صحيح آن، تمام دوره¬ي حيات آدمي معنا يافته و سعادت دنيا و آخرت در پرتو شناخت و برنامه ريزي صحيح در اين دوره، تأمين مي¬شود. از اين رو، در اين نوشتار تلاش گرديده است تا براي حفظ اين سرمايه¬ي عظيم، آسيب¬هايي فراروي جوانان را به بوته بررسي و تبيين قرار دهد تا با شناخت دقيق آسيب¬ها و تلاش مستمر در جهت پيش¬گيري از آن ها، بستر رشد و شکوفايي استعداد جوانان را فراهم نمايد.

واژگان کليدي: جوان، جواني، آسيب¬پذيري و پيش¬گيري.

روزنه

جواني نعمتي بي¬بديل در طول حيات انسان و داراي اهميت و حساسيت فراواني است که از دست دادن آن، مايه خسراني جبران ناپذيرخواهد بود. دوران جواني، درخشان¬ترين دوران زندگي هر انساني است از سويي آفت¬هاي خاص خودش را دارد که بسيار هم ويران کننده اند. بازتاب¬ها و آثار آن¬ها گسترده¬تر و درهم کوبنده¬تر از دوره¬هاي سنين بعدي است. براي بهره برداري هرچه بهتر از جواني و حفظ آن از انحراف و تباهي، نياز فراوان به آگاهي از شناخت آفات و آسيب¬هاي جواني لازم است.

امير مؤمنان علي(ع) در مورد جوان، تعبيرات مهم و ظريفي دارند که به اهميت آن اشاره دارد. ايشان دوره جواني و موقعيت جوان را در نامه سي¬ويکم «نهج البلاغه» که خطاب به فرزندشان نوشته¬اند، در سه جمله توصيف مي¬کنند:

1. در تير رس حوادث و گرفتاري¬ها قرار داري!

2 . هدف بيماري¬ها و امراض گوناگون واقع مي¬شوي!

3 . در معرض آسيب¬ها و آماج بلاها قرار مي¬گيري! (نهج البلاغه، نامه 31)

اين تعبيرها مي¬خواهد موقعيتِ جوان را نسبت به آفت¬ها و آسيب¬هايي که براي هر انساني ممکن است پديد آيد تبيين کند و او را به فکر وا دارد و به چاره انديشي بکشاند، تا اين¬که جوان توجه داشته باشد و ساده از آن نگذرد و با مسائل و حوادث و رويدادهاي زندگي، عادي و سطحي برخورد ننمايد. به دليل اهميت اين موقعيت ويژه، صاحب نظران از ديرباز تاکنون همواره کوشيده¬اند تا به دوره جواني و جوانان بينديشند و براي رشد صحيح فضايل و استعدادهاي نهفته در آنان و جلوگيري از خطرات و آسيب¬هايي که آن¬ها را تهديد مي¬کند، به ارائه برنامه بپردازند. بر همين اساس به ويژه در عصر کنوني، ضروري¬ترين بحث پيرامون جوان، آسيب شناسي آن است که در اين مقاله سعي مي¬کنيم گوشه¬هايي از آن¬ها را بررسي نماييم.

قلمرو آسيب¬پذيري جوانان

همواره منشأ آسيب¬ها و آفت¬ها، لزوماً عوامل بيروني نيستند، بلکه در اغلب موارد، عدم استفاده صحيح از استعدادها و سرمايه¬ها و نداشتن برنامه براي به کارگيري قواي خدادادي موجب مي¬شود تا اموري که براي حيات و بقاي جوان ضروري هستند، خود از آسيب¬ها و آفات جواني گردند؛ به عنوان مثال يکي از سرمايه¬هايي که در وجود جوانان به وديعه نهاده شده، حس الگوپذيري است. اگر جوان به جاي اين که استعدادش را به نحو صحيح به کار گيرد و از الگوهاي خوب و صالح استفاده کند، خودش را هماهنگ و همرنگ افراد نالايق و فاقد کمال و موفقيت در زندگي نمايد، استعداد خدادادي خود را تبديل به آسيب و آفت کرده است. بنابر اين قلمرو و دامنه آسيب پذيري، فقط مربوط به عوامل بيروني نيست، بلکه آسيب¬هاي ديگري هم بر سر راه جوان وجود دارد که بايد با همت خود، از آن¬ها پيش¬گيري و يا در صورت بروز، رفع کند. (مجله معارف اسلامي، 1386: 60)

زمينه¬ها و عوامل آسيب¬ها

در عصر کنوني آسيب¬هاي گوناگون فکري، اعتقادي، اخلاقي، روحي، تربيتي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... نسل جوان ما را تهديد مي¬کند که پيش¬گيري و درمان آن¬ها، از فوري¬ترين وظايف مربيان، والدين و تمامي افراد و سازمان ها و نهادهايي است که به نحوي مرتبط با جوانان و متصدي امور آنان هستند. اما براي حل مشکل و رفع آسيب¬ها،بايد زمينه¬ها و عوامل آسيب¬پذيري قشر جوان را شناسايي کرد. در اين¬جا به قدري که مجال و مقال اجازه دهد به برخي از اين آسيب¬ها خواهيم پرداخت.

الف) آسيب¬هاي اجتماعي

روابط اجتماعي و بافت فرهنگي حاکم در جامعه، در فرايند شکل گيري شخصيت و نظام فکري جوان تأثير گذار است. بر اين اساس، آسيب پذيري او، در انتخاب الگو، گزينش دوست، گرايش به مفاسد اجتماعي و طغيان شهوت بيشتر نمود پيدا مي کند.آنچه براي جوانان آسيب محسوب مي شود، انتخاب الگوي منفي از ميان الگوهاي منفي و مثبت، دوستان ناباب، محيط اجتماعي فاسد، انحرافات جنسي، عدم آگاهي و تجربه است که ما در اين بخش به تبيين و بررسي هريک به صورت گذرا مي پردازيم:

1. انتخاب الگوي نامناسب

روشن است که روحيه تقليد و الگو پذيري، يکي از ويژگي¬هاي دوران جواني است. نفس تقليد و الگو پذيري، امر مذمومي نيست تا بر جوان خرده گرفته شود، بلکه يکي از لغزش¬هاي که در بين مردم و به خصوص جوانان بيش¬تر رايج است، لغزش در محدوده شايستگي الگوهاست؛ براي مثال جواني که شيفته مقام هنري، علمي، ورزشي و حتي معنوي فردي مي¬شود در نتيجه¬ي اين شيفتگي، تشويق مي¬شود حتي در نحوه حرف زدن، لباس پوشيدن، نشستن و برخاستن هم از او تقليد کند، اين دچار لغزش در الگو پذيري شده است. در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده است که فرمود: «اياک أن تنصب رجلاً دون الحجّه فتصدّقه في کلّ ما قال؛ (محمدي ري ¬شهري، 1379: 10) بر حذر باش از اين که کسي را بدون دليل و حجت به عنوان الگو براي خود نصب کني و او را در هر چه مي¬گويد، تصديق و تأييد نمايي.»

قرآن با بيان داستان¬هايي آموزنده و عبرت آميز، جوانان را به انتخاب الگوهاي مثبت فرا خوانده و آنان را از انتخاب الگوهاي منفي بر حذر مي¬دارد (يوسف/24-23)

2. انتخاب رفيق بد

بٌعد ديگري از آسيب¬هاي اجتماعي جوانان، در انتخاب دوست نمود پيدا مي¬کند. که در صورت آشنا نبودن با معيارهاي دوست خوب ممکن است هم در گزينش دوستان و هم در روابط با آن¬ها دچار مشکل شوند، زيرا برخي از جوانان دوستان غير صالح را انتخاب نموده و در رفتار با آن¬ها نيز اعتدال را رعايت نمي¬کنند در نتيجه، سعادت دنيا و آخرت خويش را از دست خواهند داد؛ دقت و تأمل در زندگي صالحان و فاسدان، اين اصل اساسي را آشکار مي¬سازد که دوستان خوب، افراد صالح مي¬سازند و دوستان بد، افراد فاسد.

اسلام به جوانان سفارش مي¬کند در گزينش دوست و رفتار با او، دقت نمايند؛ هم¬چنان که ويژگي¬هاي دوستان صالح و غير صالح را بر مي¬شمارد، آنان را به انتخاب دوستان شايسته سفارش و از انتخاب دوستان غير صالح برحذر مي¬دارد، زيرا دوستان غير صالح به شخصيت انسان آسيب مي¬رسانند. (حرعاملي، 1372: 1، 14)

3. عدم کنترل غريزه¬ي جنسي

«غريزه جنسي» در انسان، يکي از ميدان¬هاي مهم و پرلغزش تربيتي و از جمله غرايزي است که بايد به صورتي صحيح آن را ارضا کرد، لکن نوجوان و جواني که در طي رشد تدريجي جنسي، توجيه نشده و آموزش و تربيت صحيح نديده است، شکي نيست که در هنگام بلوغ جنسي، دچار هيجان، اضطراب، وحشت و بحران فکري خواهد شد. سرانجام به برخي از آسيب¬هاي اخلاقي، روحي و اجتماعي مبتلا خواهد گشت. بنابراين جوانان در ارضاي غريزه جنسي نيز آسيب¬پذير هستند؛ زيرا غريزه جنسي، لازمه حيات انسان است که بايد از راه¬هاي شرعي به آن پاسخ داده شود. ظهور غريزه جنسي از يک سو و عواملي مانند گسترش ناهنجاري¬ها و رفتارهاي اجتماعي از جانب ديگر، جوانان را با بحران جنسي و طغيان شهوت روبرو نموده، فکرشان را به خود مشغول و عقل آن¬ها را اسير مي¬گرداند؛ چنان¬که در روايات معصومين بر آن تصريح شده است. (مجلسي، 1360: 267)

برخي از دانشمندان نيز معتقدند بعضي از جوانان در دوران جواني دچار گونه¬اي ناهماهنگي رفتاري و ضعف عقلي مي¬شوند، از اين رو به نوعي به بي¬بندوباري و بي¬قيدي تن مي¬دهند. (زرياب خويي،1377: 491).

اطلاعات جامعه شناسي و آمارها نشان مي¬دهد که جوانان در کنترل و تعديل غريزه جنسي آسيب پذيرند. بر همين اساس است که اسلام جوانان را به ازدواج و تشکيل خانواده سفارش و پيامدهاي منفي طغيان شهوت را بيان مي¬نمايد و از ارضاي شهوت به صورت غير شرعي و غير قانوني منع مي¬کند. (مجله معارف اسلامي،1383: 58)

4. برخوردهاي افراطي

استقلال طلبي، حرّيت و عدالت جويي از ويژگي¬هاي بارز دوران جواني است. جوانان براي اثبات اين ويژگي¬ها سعي مي¬كنند با بزرگ سالان مقابله كنند. اين مقابله نه از روي لج¬بازي و پشت¬پا زدن به ارزش هاست، بلكه بيش¬تر جنبه اثباتي براي خود جوان دارد. اما يكي از اشتباهاتي كه در اين¬جا از ناحيه بزرگ سالان سر مي¬زند سرزنش و ملامت جوان است.¬ اين سرزنش¬هااز نظر عاطفي براي جوان شكننده¬اند و به روحيه استقلال طلبي او آسيب وارد مي¬كنند و نتيجه آن شعله¬ور تر شدن آتش لجاجت و طغيان است. از اين رو پيامبر اکرم (ص) در اين باره هشدار مي¬دهند: «الافراطُ في الملامهِ تَشُبَّ نيرانَ اللّجاجِ»؛ (ابن شعبه،1380 :84) زياده روي در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ورتر مي¬سازد. بنابراين، مقابله با روحيه استقلال طلبي جوان و سرزنش كردن او پيامدهاي خطرناكي به دنبال دارد كه يكي از آن¬ها طغيان عليه ارزش¬هاي حاكم بر جامعه و گريز از آن ارزش¬ها و پشت نمودن نسبت به منبع اين ارزش¬هاست. (مجله معرفت، 1384: 42).

5. عدم رشد شخصيت

يکي از تمايلات طبيعي نوجوانان و جوانان اين است که مانند بزرگ سالان به شخصيت شان احترام گذاشته شود. با توجه به اين خصوصيت، جوان و نوجواني که در محيط کوچک خانواده و يا جامعه مورد تکريم و احترام قرار مي¬گيرد و نظراتش مقبول واقع مي¬شود، علاوه بر اين که موجب رشد عقلي و سازگاري او با محيط اجتماعي مي¬گردد، سعي و تلاش مي¬کند که خود را به پستي و ناپاکي آلوده ننمايد و رفتارش شايسته اين تکريم باشد؛ اما وقتي به جوان اجازه اظهار نظر داده نمي¬شود و خوبي¬ها و توانايي¬هاي او مطرح نمي¬گردد، احساس بي کفايتي و حقارت مي¬کند. اين فرآيند رواني، زمينه¬ساز بروز رفتارهاي نابهنجار، انحرافات اجتماعي و بزهکاري مي¬گردد. ( مجلة معارف اسلامي، 1386: 60)

6. حس ماجراجويي

بدون ترديد، احساسات تند و آتشيني که در نهاد جوانان قرار داده شده و تمام وجود آن¬ها را تحت تأثير قرار مي¬دهد مي¬تواند نقش مؤثّري در آسيب¬پذيري آنان داشته باشد. مانند: زود رنجي، احساساتي بودن، مخالفت کردن با نظر ديگران، درون گرايي و...، اگر اين مرحله به سلامت طي نشود، باعث آشفتگي¬هاي رواني و زمينه¬اي براي آسيب¬پذيري نوجوانان و جوانان خواهد بود. اين احساسات طبيعي در جوان، به پاسخ¬گويي صحيح نياز دارد تا مورد بهره برداري درست قرار گيرد، ولي متأسفانه در موارد فراواني به اين نياز جوان در جامعه پاسخ مثبت داده نمي¬شود؛ به عنوان مثال محدوديت¬هاي افراطي موجود در خانواده يا جامعه و خلأ سرگرمي¬هاي سازنده، از جمله عواملي هستند که سبب تأمين اين نياز به شيوه منفي در جوانان مي¬گردد؛ مانند: مخالفت با مقررات اجتماعي، زير پا گذاشتن حدود و قوانين جامعه و...، (جواهري،1379: 42)

7. محيط آلوده و فاسد

اگر چه خانواده، مدرسه و جامعه، سه عامل نيرومند در پايه گذاري شخصيت و ساختن خلق و خوي انسان است و آدمي خواه ناخواه تحت تأثير اين سه محيط مقتدر قرار دارد، ولي محيط اجتماعي و جامعه که آخرين کلاس ساختن اخلاق و شخصيت آدمي است، به مراتب قوي¬تر از آن دو عامل مي¬باشد. کشش¬هاي اجتماعي به اندازه¬اي نيرومند است که عموم مردم به جزء افراد بزرگ و نوابغ، از تمام مقرراتش پيروي کرده و بدون فکر و انديشه، خويشتن را با آداب و سنن آن منطبق مي¬کنند. محيطِ نيرومند اجتماع، قادر است به آساني جوانان را همرنگ خود نمايد و صفات و خلقيات خانوادگي آنان را که هماهنگ روش¬هاي اجتماعي نيست، به دست فراموشي بسپارد. امام علي عليه السلام مي¬فرمايند: «الناس بزمانهم اشبه منهم بِابائهم؛ شباهت اخلاقي مردم به محيط اجتماعي و روزگار خودشان بيش¬تر از شباهت به صفات خانوادگي و خلقيات پدران آن¬هاست.» (ابن ابي الحديد، ج19، 209).

اگر در جامعه فساد رواج پيدا کند، اولين طيف گسترده¬اي که در معرض آن قرار مي¬گيرند جوانان هستندکه آن¬ها را به پرتگاه نابودي مي¬کشاند. دليل اين¬که جوانان اولين قربانيان اين آسيب هستند اين است که طغيان غرايز و شهوت در دوران جواني است و اين دو عامل موجب مي¬شودکه به آلودگي و فسادکشانده شوند، در نهايت به پيروي از هواي نفس و شيطان مي¬انجامد.

امام علي عليه السلام در اين باره مي¬فرمايند:«منحرفان، شيطان را معيار کار خود گرفتند وشيطان نيز آن¬ها را دام خود قرار داد و در دل¬هاي آنان تخم گذارد و جوجه¬هاي خود رادر دامان¬شان پروردش داد. با چشم¬هاي آنان مي¬نگريست و با زبان¬هاي آنان سخن مي¬گفت،پس با ياري آن¬ها بر مرکب گمراهي سوار شد و کردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد.» (نهج البلاغه، خ 7)

در اين سخن، امام به اين نکته نيز اشاره شده که جوان، گاه به خاطر جهل به مفاسد و هم¬چنين زيبايي مفاسد که در نظرش جلوه مي¬کند آن را زشت ندانسته و به سوي آن کشيده مي¬شود.

8- جوان و اعتياد

يکي از وحشتناک¬ترين آسيب¬هايي که نه تنها جوانان عزيز، بلکه ملت¬هاي جهان را تهديد مي¬کند، مسئله اعتياد به مواد مخدر است. اين پديده خطرناک، امروزه به صورت يک معضل حل نشدني تمام کشورها را به خود مشغول کرده است. در گرايش به اين ماده خانمان سوز، معمولاً عوامل خانوادگي و اجتماعي به صورت مکمّل هم عمل مي کنند. وجود پدر و مادر معتاد، فقر مادي خانواده، کمبودهاي فرهنگي و آموزشي، ستيز و جدايي والدين و هم¬چنين خانواده و طبقات مرفّه که در آن¬ها ثروت مادي با فقر فرهنگي آميخته مي¬شود، به ايجاد زمينه¬هاي اعتياد کمک مي¬کند.( مجله اصلاح و تربيت، 1386: 86 و 87.)

ب) آسيب¬هاي فکري وعقيدتي

دستيابي به ايمان واقعي و برخورداري از پيآمدهاي آن در دنيا و آخرت، در گرو پايبندي به آموزه¬هاي موجود در دين است. بنابراين آسيب¬هاي فکري و عقيدتي که سبب لغزش و انحراف در فرد مي¬شود و او را از رسيدن به کمال باز مي¬دارد از موارد ذيل است:

1) فقر معنوي

يکي از عوامل آسيب¬پذيري و بروز ناهنجاري در جوانان، آگاهي نداشتن در باره هستي و انسان و در يک کلمه، نتيجه عدم اعتقاد به اصول و مباني اسلامي، خصوصاً مبدأ و معاد است. جواني که به خداوند متعال معتقد است و با حضرتش پيوند دارد، در اين هستي پهناور، هرگز خود را تنها و منزوي نمي¬پندارد و هميشه سعي مي¬کند تا از جادّه انسانيت خارج نشود. چنين فردي در سختي¬ها و مصايب، بردبارتر و شکيباتر مي¬شود و هيچ وقت به پوچي و سرگرداني نمي¬رسد و به دليل کرامت و ارزشي که براي خويش در پيشگاه خدا به دست آورده است، سراغ بسياري از معضلات اجتماعي نمي رود. (فلسفي، 1371: 1، 343(.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه وآله فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ آن کسي که خود را بشناسد، خداي خويش را شناخته است.» (ابن شعبه،2:1380، 32)

با اندکي تأمّل در احاديثي که انسان را به خودشناسي دعوت کرده، به اين نکته پي مي¬بريم که هدف از آن، وادار کردن انسان و مخصوصاً جوانان به تفکر بوده تا دريابد که کيست و چيست؟ چه نقاط ضعف و قدرتي دارد و چه امکاناتي براي رشد او فراهم شده است؟

در سايه اين تفکر است که مي¬توان گفت جوان، هويت خودش يعني «منِ حقيقي و متعالي اش» را به دست آورده است. اما اگر از اين تفکر فاصله بگيرد و خود را هميشه در ساختار حيواني مشاهده کند و يا اجازه دهد ديگران وجودش را به دلخواه خود بسازند، هويت حقيقي خويش را به دست نخواهد آورد و در نتيجه در مقابل سختي¬ها، مشکلات و مصايب به پوچي و سر گرداني مي¬رسد.

2) عدم دانش کافي از دين

دين¬گرايي و احساسات مذهبي، ويژگي فطري انسان¬هاست که به اعتراف بسياري از روان¬شناسان، در آغاز جواني بيدار مي¬شود از اين رو جوانان همواره از پيشگامان پذيرش دين و ارزش¬هاي آن هستند. در آموزه¬هاي ديني نيز به دين خواهي و خداجويي جوانان اشاره شده است؛ چنان¬که پيامبر(ص) جوانان را اولين گروندگان به اسلام دانست. (ابن شعبه،1380: 321و248).

همان¬گونه که جوانان در پذيرش دين و اعتقادات، آماده¬تر و به دليل عدم بينش و دانش کافي، در گرايش به انحرافات فکري و عقيدتي، آسيب پذيرترند. شواهد تاريخي نشان مي¬دهد که دين ستيزان همواره با استفاده از اين عدم بينش و آگاهي، جوانان را هدف قرار داده، به تضعيف باورهاي ديني آنان همت گماشته اند.

دين مبين اسلام، هم به آسيب¬هاي فکري جوانان اشاره کرده و هم راه¬هاي آفت زدايي را بيان نموده است. از يک سو به آنان سفارش مي¬کند به تعليم و تربيت خود پراخته، تحت تأثير القاي شبهه¬هاي دشمن قرار نگرفته و باورهاي ديني را تقويت کنند. از سوي ديگر با معرفي الگوهاي جوان، به فرهنگ سازي مي¬پردازد.(مصباح يزدي،1376: 1-2، 14)

3) استحاله¬ي فکري و عقايد

از اصلي¬ترين و خطرناک¬ترين آسيب¬هاي فراروي جوانان در کشورهاي مذهبي، تضعيف عقايد و فرهنگ ديني آن¬هاست. گرچه نمودها و شاخص¬هاي انحرافي جوانان بيشتر در بعد اخلاقي و عملي است، ليکن بين اعتقادات انسان و اعمال او، ارتباط محکمي وجود دارد، به نحوي که انحراف فکري، انسان را به انحرافات اخلاقي مي¬کشاند. شهيد مطهري در اين زمينه مي¬فرمايند: «ريشه بيش¬تر انحرافات ديني و اخلاقي نسل جوان را در لابلاي افکار و عقايد آنان بايد جست و جو کرد. (مطهري،1300: 13-15)



ج) آسيب¬هاي¬فرهنگي

فرهنگ عبارت است از مجموع مايه¬هاي فکري، ارزشي، آداب و سنن که در رفتار اجتماعي انسان اثر مي¬گذارد. اين مجموعه خود داراي عناصر متعدد است. (تاجداري، 1382: 64) در باره معناي اصطلاحي تهاجم فرهنگي گفته¬اند: اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزش¬هاي فرهنگي در ميان ملل جهان سوم و خفه کردن فرهنگ آن¬هاست. (مجله معارف اسلامي،همان: 60)

عوامل و زمينه هاي متعددي در شکل¬گيريآسيب¬هاي فرهنگي مؤثر است. بعضي از اين عوامل عبارت اند از:

1- ناهماهنگي در برنامه ريزي براي جوانان

اگر افراد جامعه، به خصوص قشر جوان که اثر پذيري فرهنگي بيشتري دارند، در مواجهه با نهادهاي فرهنگي، با شعارها و عمل¬کردهاي متفاوتي مواجه گردند و هر نهادي براي آموزش مسائل فرهنگي و تربيتي جوانان، ساز جداگانه اي بزند، پر واضح است که نسل جوان در چنين آشفته بازاري دچار سردرگمي مي¬شود. متأسفانه اين واقعيت تلخ در اثر عدم هماهنگي و سياست¬گذاري معتبر و واحد در موضوع فرهنگ و تربيت، در جامعه ما وجود دارد و تعليم و تربيت صحيح نسل جوان ما را تهديد مي¬کند. (خداياري فرد،1372: فصل204،)

2- ترويج فرهنگ بي بندو باري

استعمار براي سلطه فرهنگي خود در هر کشوري، ابتدا کوشش مي¬کند جلوي هر گونه فعاليت اصيل و سازنده فکري را بگيرد و براي اين منظور، ملت¬ها را به سرگرمي و تفريح هاي مبتذل و غير سازنده و به بي بند و باري و شهوت پرستي وا مي¬دارد. و البته در اين راه و براي عملي¬تر شدن نقشه شومش، جوانان را بيشتر از ساير طبقات هدف قرار مي¬دهد، زيرا جوان، خام¬تر است و به غفلت و بي¬بند و باري و لذت جويي مايل¬تر، از طرفي همين جوانان سازندگان فرداي هر جامعه¬اي هستند؛ بنابراين، فکر و روح آنان همواره در تيررس نوک پيکان استعمارگران بوده است.(مؤسسه در راه حق، 1376: ص6)

3- خودباختگي

خودباختگي در ابعاد گسترده¬ي فردي، سياسي و اقتصادي ظهور مي¬کند. خودباختگي فردي بدين معناست که همگان، به ويژه جوانان مسلمان قابليت¬ها و توانمندي¬هاي خويش را ناديده گرفته، چنين مي¬پندارند که استعدادها و قابليت¬ها در اختيار جوانان صاحبان قدرت و ثروت است. خودباختگي سياسي و اقتصادي نيز بدين معناست که برخي از مسلمانان تصور مي¬کنند جوامع اسلامي توان استقلال سياسي و اقتصادي ندارند، بلکه موجوديت آن¬ها در وابستگي به کشورهاي ديگر شکل مي¬گيرد. (انصاري،1389: 64)

خودباختگي موجب مي¬شود جوانان جامعه اسلامي اعتماد به نفس خود را از دست داده، عاشق و دلباخته کشورهاي مهاجم شوند. شايد فراخوان اسلام به خود باوري، هويت يابي و استقلال طلبي در جهت مبارزه با خودباختگي بوده است.

امام خميني (ره) فرمود: اگر اين نسل جوان، خودي خود را بيابد و يأس را از خود دور کند و چشم داشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت، قدرت همه کار و ساختن همه چيز را دارد. (وصيت نامه سياسي ـ الهي امام خميني (ره)، 1378: 29)

4- خلأ فرهنگي

يکي از بسترهاي آسيب فرهنگي، خلأ فرهنگي است. بدين معنا که جوانان به صورت صحيح تغذيه فرهنگي نشده¬اند و عملاً از غنا و دست آوردهاي فرهنگ خود آگاهي ندارند. از اين¬رو، مانند نهالي نوپاست که با وزش تندبادها متزلزل مي¬شوند. در اين وضعيت، ارتباط جوانان با فرهنگ قطع مي¬گردد و افتخارات ملي و هويت فرهنگي خويش را فراموش مي¬کنند.خلأ فرهنگي، زمينه پذيرش فرهنگ دشمن را فراهم مي¬کند، زيرا جوانان در صدد کسب هويت فرهنگي هستند. بر اين اساس بايد به جوانان آموخت که جامعه اسلامي داراي فرهنگي غني است و بسياري از افتخارات و قهرمانان علمي مربوط به جامعه اسلامي هستند. از سوي، خوش بختانه جامعه اسلامي بهره¬مند از معارف اهل بيت (عليهم السلام) است که خود سرمايه عظيمي محسوب مي¬شود و مي¬تواند در جهت تقويت فرهنگ اسلامي به کار آيد. از اين روست که امام رضا (عليه السلام) مي¬فرمايد: اگر معارف ما بيان شود، مردم جذب آن مي¬گردند. (موحد نيا، 1382: 66)

5- تفسير نادرست از دين

تفسير نادرست از دين و آموزه¬هاي آن، از ديگر زمينه¬هاي تهاجم فرهنگي است. دين به عنوان مجموعه¬اي از احکام، اخلاق و مقررات الهي بايد آن گونه تفسير شود که زمينه¬هاي تحريف مفاهيم و آموزه¬هاي آن فراهم نشده و از هرگونه افراط و تفريط در تفسير دين پرهيز گردد. متأسفانه برخي دين را جدا از دنيا تفسير کرده و معتقدند دين تنها پاسخ گوي مسائل اخروي است. برخي ديگر در تفسير اصول عقايد و آموزه¬هاي دين دچار مشکل شده و تفسير صحيح ارائه نداده اند؛مثلاً بعضي افراد«انتظار» را اين¬گونه تفسير کرده¬اند که در زمان غيبت امام زمان(عج) نبايد عليه استبداد قيام کرد، زيرا موجب مي¬شود ظهور آن حضرت به تأخير افتد. اين در حالي است که در عصر حاضر مکاتب ديگر، مردم را به قيام عليه استبداد فرا مي¬خوانند. (مصباح يزدي، 1376: 20-22)

اين گونه تعريف از آموزه¬هاي ديني، جوان را دچار مشکل مي¬کند و او را به طرف مکاتب ديگر ترغيب مي¬نمايد. شهيد مطهري (ره) يکي از علل گرايش جوانان به مکاتب ديگر را تفسير غير منطقي از دين مي¬داند: «…، امروز کم و بيش اين چنين در مغز جوانان فرو رفته است که يا بايد خدا پرست بود و مسالمت¬جو و عافيت طلب و ساکت و ساکن و بي تفاوت و يا بايد ماترياليست بود و متحرک و پرخاشگر و دشمن استعمار و استثمار و استبداد. چرا چنين انديشه¬اي در مغز جوان راه يافته است؟ پاسخ اين پرسش¬ها واضح است…، [چون] جوان مي¬بيند که قيام¬ها و انقلاب¬ها و نبردها و مبارزه¬ها را همه جا طرفداران ماترياليسم اداره مي¬کنند و الهيون عموماً و يا اکثراً در جناح بي تحرک¬ها و بي تفاوت¬ها مي¬باشند. براي طبقه جوان همين قدر کافي است که در قضاوت خود، مکتب الهي را محکوم و مکتب مادي را تأييد نمايد. (مطهري،1368:150 ـ 151.)

د) آسيب¬هاي اخلاقي تربيتي

روان¬شناسان معتقدند جوانان به دليل برخوداري از فطرت پاک، بيش¬تر از بزرگ¬ترها فضيلت¬گرا و حق پذيرند؛ هم چنان¬که در آموزه¬هاي ديني نيز فضيلت¬گراترين انسان¬ها معرفي شده¬اند. (فلسفي،همان، 1324)

امام صادق(ع) به يکي از ياران خودمي¬فرمايد: (به جوانان رو کن و ايشان را تبليغ نما، زيرا که ايشان به سوي خير بيش¬تر سرعت مي¬گيرند) هم¬چنين آن حضرت فرمود:«همانا قلب جوان رقيق¬تر از قلب بزرگ سال است.» (حرعاملي،1370: 11، 447) متأسفانه جوانان در اثر برخي از عوامل، فضيلت خواهي خويش را از دست مي¬دهند و به ناهنجاري¬ها و آفات اخلاقي گرايش پيدا مي¬کنند؛ از اين رو در اسلام سفارش شده است که جوانان به پرورش و تقويت روحيه فضيلت خواهي پرداخته و تقواي الهي را رعايت نمايند، زيرا سعادت و خوش بختي آنان در سايه دوري از رذايل اخلاقي و کسب فضايل امکان پذير است بنابراين، همان¬طوري که صفات پسنديده، انسان را به معراج مي¬برند، صفات ناپسند نيز انسان را به گمراهي مي¬کشانند. پس براي رفع آسيب¬زدايي بايد عوامل آن را شناخت تا در دام آن اسير نشده و يک عمرحسرت و پيشيماني را به همراه نداشته باشيم.

عوامل و زمينه¬هاي متعددي در شکل¬گيري آسيب¬هاي اخلاقي مؤثر است که ما در اين بخش به بررسي برخي از اين عوامل وآسيب ها خواهيم پرداخت.

1. احساس بي¬نيازي

ريشه¬ي بسياري از رفتارهاي ضد اخلاقي به ويژه در حوزه عمل اجتماعي را مي¬بايست در احساس بي¬نيازي انسان جست. بارها ديده شده که شخصي که احساس نياز به ديگري نکند رفتارهايش از حالت طبيعي خارج مي¬شود و اهانت کردن و اعمال رفتارهاي ضداخلاقي نسبت به او تشديد مي¬گردد.

در برخي از روايات آمده است که اگر خداوند همه ثروت و قدرت را يک¬جا به انسان مي¬داد چنين شخصي خدا را نيز بنده نبود؛ زيرا احساس بي¬نيازي موجب مي¬شود که شخص در حالتي از غرور قرار گيرد که در صورت ارتکاب اشتباه و خطا و يا گناه، حاضر به پذيرش نصيحت و پند ديگري نباشد. جواني که احساس غنا و بي نيازي مي¬کند، به سبب غرور نابجا، رفتارهاي ضداخلاقي و ضدهنجاري را در پيش مي¬گيرند. کسي که خود را بي¬نياز از هر قدرتي مي¬يابد و از نظر اقتدار در رتبه بالا قرار دارد، به سادگي ظلم و ستم مي¬کند و تعدي و تجاوز به حقوق ديگران برايش آسان و سهل مي¬شود.خداوند در سوره علق مي¬فرمايد: «کلا ان الانسان ليطغي ان راه استغني؛ (علق/7-6): انسان هنگامي که خود را مستغني ديد راه طغيان را در پيش مي¬گيرد.» طغياني که انسان¬ها در هنگام احساس بي¬نيازيدر پيش مي¬گيرند مي¬تواند نسبت به خدا و خلق باشد. از اين رو رفتارهاي ضداخلاقي ايشان را مي¬بايست در همين استغنا ديد. خداوند در آيات ديگر تبيين مي¬کند که چگونه بزرگ¬ترين مجرمان هرجامعه¬اي، مترفان آن جامعه هستند که از نظر درآمد و ثروت در آن اندازه قرار دارند که خود را بي¬نياز از ديگري مي¬يابند. چنان¬که اشرافي که به قدرت تکيه زده¬اند نيز اين گونه عمل مي¬کنند و رفتارهاي ضداخلاقي و هنجاري را در جامعه در پيش مي¬گيرند.

بنابراين، مي¬توان گفت که يکي از مهم¬ترين آسيب¬هاي اخلاقي افراد جامعه را مي¬بايست در استغنا و بي¬نيازي آنان و يا احساس بي¬نيازي از خداوند جست؛ زيرا در حقيقت انسان به توهمي، احساس بي¬نيازي مي¬کند وگرنه چنان¬که قرآن بيان مي¬کند انسان داراي فقر ذاتي است و هرگز در ذات خويش غني نيست. بنابراين آن چه عامل طغيان آدمي مي¬شود احساس بي¬نيازي و استغناست. (مجلة گنجينه،1380: 2)

2. پوشش نامناسب

از ديگر علل و عواملي که قرآن به عنوان زمينه¬هاي آسيب اخلاقي جامعه مي¬شمارد، حضور زنان بي حجاب در مجامع عمومي است که موجب تحريک نامحرمان و در نتيجه آزار ديدن زنان و تجاوز به ايشان و درهم شکستن هنجارهاي اخلاقي جامعه مي شود.خداوند در آيه ۵۹ سوره احزاب براي جلوگيري از چنين بحران اخلاقي و حفظ حريم امنيت اخلاق فردي و اجتماعي جامعه، خواهان حضور زنان با حجاب در محيط¬هاي عمومي مي¬شود و از هر گونه بي¬حجابي پرهيز مي¬دهد. يکي از علل مهم و اساسي که قرآن براي اثبات وجوب حجاب براي حضور زنان در مجامع عمومي و در ميان نامحرمان برمي شمارد، حفظ زنان است تا از سوي بيماردلان و مردان، مورد تعرض و آزار و اذيت قرار نگيرند. (مطهري، مرتضي، 1300: 13) بي گمان کم¬ترين اثري که براي حضور بي حجاب و بدحجاب زنان در جامعه مي¬توان يافت اذيت و آزار کلامي است. اين همان چيزي است که از آن به اذيت و آزار ياد مي¬کند. (جواهري،1379: ص 30)

ه) جوان و آسيب¬هاي سياسي

بدون ترديد، تحليل مسائل سياسي جهان، دقت در گفتار و رفتار سياست¬مداران و طرز تصميم آن¬ها در موارد مختلف، نقش مؤثري در شکفتن عقل و پرورش فکر و توسعه هوش و رشد شخصيت جوانان دارد، لکن مسائل سياسي در نظر جوانان، به قدري مطبوع و دل پذير و محرّک و پر هيجان است که در بعضي مواقع افکار آنان را درا ختيار مي¬گيرد. در سراسر جهان و در تمام ادوار، بسيار اتفاق افتاده که جوانان پاک دل و کم تجربه به دليل تمايل شديدي که به مسائل سياسي داشته اند، اغفال شده و باندها و عناصر فاسد و فرصت طلب، با عناوين جذاب و فريب دهنده، اين نيروي عظيم را به نفع مقاصد سوء خود به کار گرفته و آنان را دچار سقوط و تباهي کرده اند. (فلسفي، همان:2، 62- 66)

از آسيب هاي ديگر که فرا روي جوانان قرار دارد و اين سرمايه عظيم جامعه را تهديد مي¬کند مي توان امور زير را نام برد: تزلزل و اختلافات خانوادگي، بيکاري، فقر و بي سوادي، تماشاي برخي فيلم ها، داستان ها و رمان هاي جنسي.

شناخت عوامل مختلف در آسيب شناسي و آسيب زدايي

در حل مشکلات و معضلات جوانان، بخش مهمي از کار بر عهده خود آنان است. مهم اين است که خود جوان، آسيب¬ها، آفات جواني و عوامل و زمينه¬هاي آن¬ها را بشناسد و مسئولانه به فکر چاره و تدبير امور خويش باشد؛ اما در اين ميان ديگران نيز وظايفي بر عهده دارند که به تعدادي از آن¬ها به صورت گذرا اشاره مي¬کنيم:

1) نقش والدين

والدين از يک طرف، مسئوليت مهمي در راه هدايت فرزندان خود دارند از طرف ديگر، به طور ناخود آگاه، الگوي عملي و رفتاري براي فرزندانشان هستند و در تعليم و تربيت آنان نقش اول را ايفا مي¬کنند. از اين¬رو لازم است که ويژگي¬ها و روحيات جواني و طرز رفتار با آنان را به خوبي بشناسند تا در نحوه تعليم و تربيت فرزندانشان دچار مشکل نگردند. بدون ترديديک قسمت از طغيان و عصيان جوانان، ناشي از اَعمال ناسنجيده پدران و مادران است. تحقير و سرزنش¬هاي غير صحيح، سخت گيري¬ها و خشونت¬هاي بي مورد، مخالفت¬ها و انتقادهاي نابجاي پدران و مادران، فرزندان جوان را خشمگين و غضب آلود مي¬کند و آنان را به ستيزه جويي و تجاوز کاري وا مي¬دارد. [اگر چه] غالب پدران و مادران داراي حسن نيت هستند، ولي نمي¬توانند روحيه و احتياجات فرزند خود را درک کنند و در بيش¬تر اوقات همان اشتباهاتي را مرتکب مي¬شوند که پدران و مادران خودشان در تربيت آن¬ها مرتکب شده اند...، آن وقت از خود مي¬پرسند: چرا فرزندان از ما فرار مي¬کنند و نمي¬خواهند در هيچ کاري با ما مشورت کنند.(فلسفي، همان:1، 438).

روش معقول و مؤثر در مورد جوانان اين است که والدين، خود را در موقعيت آن¬ها قرار دهند و از ديدگاه آنان به مسائل بنگرند، شخصيت جديدشان را به رسميت بشناسند، خود را مسئول هزاران ابهام و سؤال آن¬ها بدانند و براي ايشان راهنماي خوبي باشند. پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله فرمودند: «رحم اللّه والداً أعان ولده علي برّه؛ رحمت الهي بر پدري باد که فرزند خويش را در انجام نيکي و خيرياري نمايد.»(ري شهري، همان: 10، 721).

2) نقش دولت و جامعه

در بحث مهم آسيب شناسي و آسيب زدايي جوانان، نمي¬توان نقش و تأثير پر اهميت دولت را در اين زمينه ناديده گرفت، چرا که شيوه و روش مملکت داري و برنامه ريزي¬هاي سياسي و اقتصادي، بر تفکر خانواده ها تأثير مي¬گذارد و آنان نيز فرزندان خودشان را با همان طرز تفکر تربيت مي¬کنند. امام علي عليه السلام مي¬فرمايند: «الناس بأمرائهم أشبه منهم بِابائهم؛ مردم در روش¬هاي اخلاقي و صفات اجتماعي، به حکومت¬هاي خود بيش¬تر شباهت دارند تا به پدران خويش.» (ري شهري، همان:10، 721).

اکنون که سياست و اقتصاد جامعه همانند فرهنگ، نقش پر اهميت و انکار ناپذيري در جلوگيري از انحرافات جوانان دارد، ايفاي اين نقش در صورتي عملي است که سياست دولت در برنامه ريزي و تدبير مردم در شئون مختلف به گونه¬اي باشد که عوامل رشد تقوا را افزايش دهد. اين کار زماني تحقق مي¬پذيرد که تقويت نيروي ايمان و آگاهي دادن جوانان به شخصيت و هويت خودشان، در رأس برنامه هاي فرهنگي جامعه باشد. در برنامه ريزي¬هاي اقتصادي نيز دولت بايد به اصل عدالت اجتماعي، رفع تبعيض، دوري از اسراف و تبذير، نفي سودجويي و دزدي و اختلاس و...، توجه کند تا راه رسيدن به يک زندگي ساده براي همه فراهم آيد، زيرا کودکان خانوادههاي فقير اغلب گرفتار محروميت و کمبود هستند و همواره در خود احساس عقب افتادگي مي¬کنند. اين احساس تلخ، روح و روان آن¬ها را تيره مي¬کند و باعث مي¬شود در برخوردهاي اجتماعي و ابراز شخصيت دچار مشکل شوند اين، خود زمينه و عاملي براي آسيب¬پذيري آن¬ها در جامعه مي¬گردد.

علاوه بر دقت در برنامه¬ريزي¬هاي اقتصادي، ايجاد محيط¬هاي سالم تفريحي، تربيتي و ورزشي به قدر کافي، پرکردن اوقات فراغت جوانان به نحو مطلوب و...، از عوامل سازنده در کنترل و اصلاح انحرافات اجتماعي به خصوص انحرافات جنسي است. مضافاً اين که کوشش در جهت تقويت باورهاي ديني و توجه به خدا و آخرت از طريق مواد آموزشي درسي، توسعه فرهنگ اقامه نماز در جامعه و مدارس، ساخت برنامه هاي هنري و جذاب ديني، تهيه برنامه¬هاي تربيتي و اجراي خوب و دقيق آن¬ها در مدارس، گزينش افراد صالح و مسئوليت شناس و کاردان براي امر تربيت جوانان و نوجوانان، کنترل برخوردهاي نامطلوب اجتماعي در مدارس، خيابان¬ها، سازمان¬ها، ارگان¬ها و...، همگي از وظايف دولت، البته با کمک گرفتن از نيروهاي مردمي و عالمان جامعه است.( فلسفي، 2،282)

3) وظايف عالمان دين

بدون ترديد از وظايف مبلغان ديني، رهبري نسل جوان در امر دين است، اما نکته قابل توجه در ايفاي اين نقش بزرگ، روش برخورد با نسل جوان است. عدم برخورد منطقي و درست، آنان را به سوي انحرافات سوق ميدهد. نبايد در برخورد با جوان، برخوردي انتقادي و مذمّت گونه، توأم با پرخاش و دهن کنجي را در پيش گرفت و نيز نبايد در تعريف و تمجيد از او، افراط کرد تا مغرور شده و از نقاط ضعفش غافل شود.شهيد مطهري مي¬نويسد: «چاره کردن اين آسيب¬ها و انحرافات [فکري و اخلاقي ] بدون در نظر گرفتن مزايا؛يعني ادراکات و احساسات و آرمان¬هاي عالي که دارد و بدون احترام گذاشتن به اين ادراکات و احساسات، ميسّر نيست...، اگر بخواهيم به اين امور بي¬اعتنا باشيم، محال است که بتوانيم جلوي انحرافات فکري و اخلاقي نسل آينده¬را بگيريم.»(مطهري، 1361: 212)

از نکات ديگري که در امر رهبري ديني نسل جوان بايد به آن توجه داشت، اين است که تلاش شود تا دين با زبان نسل جديد و منطق خاصّ او به وي عرضه گردد. بر خلاف برخي از افرادي که بدبينانه به جوانان نگاه ميکنند و طبقه جوان را دور از دين و معنويات مي¬پندارند، اگر دينبه زبان و منطق خاصّ او به وي عرضه گردد، به راحتي پذيرفته و جذب دين و معنويات مي¬شوند. شهيد مطهري در اين زمينه مي¬نويسد:«اگر مشکلي در راهنمايي اين نسل باشد، بيش¬تر در فهميدن زبان و منطق او و روبرو شدن با او با منطق و زبان خودش است و در اين وقت است که هر کسي احساس مي¬کند اين نسل بر خلاف آن¬چه ابتدا به نظر مي¬رسد، لجوج نيست؛ آمادگي زيادي براي دريافت حقايق ديني دارد.» (مطهري،1300: 13-15) علاوه بر اين دو نکته، اگر حاکمان جامعه ديني و در حقيقت متوليان دين، در لباس دين، توجهي به آداب و رسوم ديني نداشته و به آن عمل نکنند و اراده و باور ديني شان در عمل، نمونه و الگو نباشد، اين روش به روح و روان جامعه خصوصاً جوانان عزيز هم سرايت مي¬کند و باور آنان را نيز مخدوش مي¬سازد و ديگر در حفظ آداب و رسوم ديني آن چنان که بايد، کوشا نخواهند بود.

راه¬هاي پيش¬گيري از آسيب¬ها و انحرافات

همان¬گونه که در تأمين سلامت جسمي افراد جامعه، اولويت با پيش¬گيري و ايمن¬سازي افراد است، در تأمين سلامت فکري و اعتقادي جامعه نيز بايد پاک¬سازي محيط از آلودگي¬هاي فکري، رواني و اعتقادي و پيش¬گيري از گسترش آن را در اولويت قرار داد. به همين دليل سياست¬گذاري¬هاي فرهنگي بايد به گونه¬اي باشد که محيط خوب و سالمي براي جوانان و نوجوانان فراهم آيد.لازم است کارگزاران تربيتي، نهادهاي فرهنگي و خانواده¬ها با برنامه¬ريزي منظم، افراد آسيبپذير را شناسايي و براي ايمن¬سازي آنان اقدام کنند. هم¬چنين افرادي که مورد تهاجم فرهنگي بيگانه قرار گرفته¬اند، بايد شناسايي شوند تا با استفاده از روش¬هاي پيش¬گيرانه، آنان و ديگران از آلودگي بيش¬تر برحذر باشند. اينکبرخي از اين روش¬ها را بر مي¬شماريم:

1. نهادينه کردن باورهاي ديني

بنيادي¬ترين روش براي پيش¬گيري از فريب خوردن جوانان، گسترش زمينه¬هاي شناخت معارف الهي و دروني سازي باورهاي مذهبي است. از آن¬جا که مذهب و خداپرستي در آيينه فطرت انسان، نقش بسته و کمال جويي در نهاد انسان نهفته است. (روم/29) کافي است پدران و مادران و کارگزاران فرهنگي با برنامه¬هاي تبليغي و هدايتي، فطرت خداجوي جوانان و نوجوانان را شکوفا سازند. افزايش آگاهي¬ها به همراه دستيابي به معرفت و باورهاي ديني بايد به گونه¬اي باشد که جوانان در برابر تبليغات دشمنان، ايمن شوند. (مجلة صباح،1381: 5و6)

2. بسترسازي براي حضور جوانان در مکان¬هاي مذهبي

فراهم آوردن زمينه حضور جوانان و نوجوانان در مساجد، نماز جمعه و بهره¬گيري آنان از برنامه¬هاي¬ سازنده و روح¬بخش مذهبي، جوانان را با خدا مأنوس¬ مي¬سازد (عنکبوت/42) و به زيور خوبي¬ها و زيبايي¬ها آراسته مي¬گرداند.

3. تشکيل جلسه¬هاي مذهبي و سرگرمي مناسب

با تشکيل جلسه¬هاي آموزش مسايل ديني، سياسي و اجتماعي، گردش¬هاي دسته جمعي و جلسه¬هاي دعا و نيايش که از هدف¬هاي مشخص و دراز مدت برخوردارند، ميتوان علاقه¬هاي جوانان را به اين امور جلب کرد. در اين زمينهنيز مي¬توان از هنر و ادبيات و نمايش فيلم¬هاي سودمند با درون مايه مذهبي، در انتقال باورهاي ديني بهره برد. (خداياري فرد،1372:204).

4. فراهم آوردن محيط گرمِ خانوادگي

نوجوانان در سن بلوغ بيش از حد حساس هستند به همين دليل، نبايد با آنان با سختي و خشونت برخورد کرد. اگر افراد خانواده به ويژه پدر و مادر، به نيازهاي عاطفي و روانشناختي جوانان و نوجوانان در محيطخانواده توجه داشته باشند، آنان ديگر انگيزه اي نخواهند داشت که با افراد ناباب، رفت و آمد و دوستي کنند. پس پدران و مادران بايد بکوشند محيطي آرام و سرشار از محبت و احترام براي جوانانشان فراهم آورند.( شفق، علي قائمي، 1370: 207-204)

5. انتخاب دوستان خوب و شايسته

گاه ديده شده است که همه عوامل تربيتي براي يک فرد فراهم بوده، ولي رفت و آمد با دوستان نالايق، او را منحرف کرده و از هدايت و رشد بازداشته است. در اين ميان پدر و مادر مي¬توانند از همان دوران کودکي فرزندانشان، دوستاني خوب و شايسته براي آنان انتخاب کنند؛ چون تجربه نشان داده است که معمولاً جوانان و بزرگسالان دوستي خود را با افرادي ادامه مي¬دهند که در دوران کودکي با آنان دوست بوده¬اند. ( فتاحي، 1377: 281- 314)

بنابراين:خانواده، مدرسه، کارگزاران تربيتي و سياست¬گذاران فرهنگي، هرکدام به سهم خود مي¬توانند در پيش¬گيري از فريب خوردن جوانان و افتادن آنان در دام افراد و جريان¬هاي ضدمذهبي، نقش مؤثر ايفا کنند.

نقش خانواده در تربيت، از همان دوران کودکي پديدار مي¬شود که به ايجاد فضاي گرم و صميمي در خانواده بر مي¬گردد. هم¬چنين مدرسه با ارايه برنامه¬هاي سالم و تقويت باورهاي ديني دانش آموزان مي¬تواند نسلي مذهبي و غير وابسته به جريان¬هاي ضدمذهبي، به جامعه تحويل دهد. سياست¬گذاران فرهنگي نيز مي¬توانند با ايجاد فضاي مناسب و ساخت مراکز فرهنگي، ورزشي و تفريحي، اوقات فراغت جوانان را پر سازند و از انحراف آنان پيش¬گيري کنند.

نتيجه

بر اساس آنچه که ذکرش به ميان آمد بايد گفت براي بهره مندي از اين سرمايه¬ي عظيم (جواني) که تمام دوره¬ي حيات آدمي با بکار گيري صحيح آن معنا پيدا مي¬کند بايد تلاش کرد تا آسيب هاي که فرا روي جوانان قرار دارد را شناسايي نمود وبا آسيب زدايي بستر تکامل و شکوفايي استعداد و قابليت او را فراهم کرد. و گرنه دشمنان همواره در کمين¬اند تا با بهره گيري از راه¬کارها و روش¬هاي متعدد، نسل جوان جامعه را نابود نمايند.

[ جمعه 6 بهمن 1391برچسب:مشکلات جوانان, راه پیشگیری , ] [ 1:15 ] [ مصطفی بهرامی ]

مشكل اصلي جوانان در جامعه ما چيست؟ 

 

اگر فكر می كنید تنها امروزه از معضلی به نام «رفتار ناپسند جوانان» رنج می بریم در اشتباه هستید.

به گزارش سلامت نیوز، سقراط، فیلسوف یونانی قرن ها پیش چنین گفت: «جوانان ما عاشق تجملات و قدرت هستند. آنها به بزرگ ترها احترام نمی گذارند و ترجیح می دهند به جای ورزش كردن با هم حرف بزنند. آنها برای بزرگ ترها از جا بلند نمی شوند، قبل از دیگران شروع به حرف زدن می كنند، با دهان باز غذا می خورند و به آموزگاران خود بی احترامی می كنند» امكان دارد مشكلات جوانان امروز كمی با گذشته تفاوت داشته باشد ولی می توان به سه مشكل اصلی آنها اشاره كرد:

1-یافتن دوست

همه ما به دنبال دوستان خوب هستیم ولی یادمان باشد بی دقتی در انتخاب دوست بدتر از نداشتن دوست است! بنابراین در انتخاب دوست دقت كنید. گاهی نوجوانان (و والدین آنها) اجازه می دهند دیگران در مورد نحوه لباس پوشیدن آنها تصمیم بگیرند. والدین باید بدانند كه فرزندانشان به همراه دوستان خود كجا می روند. در واقع آنهایی كه به فرزندانشان آزادی مطلق می دهند، در باد می كارند و در طوفان درو می كنند.

2- رابطه با والدین

مهم ترین مشكل والدین با فرزندان در فقدان ارتباط میان آنها ریشه دارد. والدین حتما باید فرزندان خود را راهنمایی كنند و دراین میان وظیفه اصلی بر دوش پدران است.
بسیاری از والدین سعی می كنند كه با صرف پول محبت فرزندان خود را جلب كنند در حالی كه تمایل به مادیات یكی از بزرگ ترین مشكلات عصر ماست.
فرزندان باید از والدین خود اطاعت كنند. والدینی كه قوانین جامعه را زیرپا می گذارند نمی توانند از فرزندان خود انتظار فرمانبرداری داشته باشند.

3- یافتن همسر

به علت آمار بالای طلاق، یافتن یك همسر مناسب برای جوانان كار آسانی نیست. جوانان باید در انتخاب همسر دقت زیادی داشته باشند، زیرا پای یك عمر زندگی درمیان است.
اكثر والدین غالبا دوست دارند خودشان برای فرزندشان همسر پیدا كنند و این، اشتباه بزرگی است اگر چنین ازدواجی توأم با موفقیت نباشد و به طلاق منجر شود والدین به شدت آماج انتقاد قرارمی گیرند.

برخی از والدین به جایگاه اجتماعی و اقتصادی عروس یا داماد خود بیشتر از شخصیت او اهمیت می دهند ولی یادمان باشد تنها انسان هایی از آزمایش های دشوار زندگی سربلند بیرون می آیند كه از شخصیت والایی برخوردار باشند.

4-بیکاری و عوارض کثیره آن...


راه حل اين مشكل را چه چيزي پيشنهاد ميكنيد؟

به نظر بنده کلید این مشکل خلاصه میشود در دین شناسی و مطالعه منابع دینی.

چرا که تمامی راهکارهای مشکلات در دین مبین اسلام که مکتبی است کامل و جامع، بیان شده است که اگر آنها را بیاموزیم و در زندگی پیاده کنیم، اینگونه مشکلات پیش نخواهد آمد و یا حداقل راه حل مناسبی برای مقابله، رفع و دفع مشکل پیدا خواهیم کرد و در غیر اینصورت آموزش می دهد که چگونه با این مشکل کنار بیائیم و دچار استرس و نگرانی و توقف نشویم.

 

[ جمعه 15 دی 1391برچسب:جوانان,مشکلات جوانان, ] [ 10:7 ] [ مصطفی بهرامی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





  • بک لینک
  • نرم افزار های موبایل